Posts

گویا روشن

از آدم ربایی و شکنجه در دمشق

Image
از آدم ربایی و شکنجه در دمشق تجربه‌ای آسیب‌زا و نقش سازمان ملل ‌ سفارت کانادا در نجات جان انسان‌ها امروزه بسیاری از مردم در سراسر جهان با بحران‌های انسانی و نقض گستردهٔ حقوق بشر روبه‌رو هستند. برخی از این افراد در شرایطی گرفتار می‌شوند که بدون کمک جامعهٔ جهانی، هیچ راهی برای فرار از ظلم و خشونت ندارند. . در سال ۲۰۱۰ من یکی از قربانیان این وضعیت شدم. ربوده   شدنم در دمشق، پایتخت سوریه، نه‌تنها زندگی مرا بلکه سرنوشت خانواده‌ام را برای همیشه تغییر داد. در این نوشتار، تجربهٔ تلخ خود را بازگو می‌کنم و به نقش حیاتی سازمان‌های بین‌المللی در نجات جان من و خانواده‌ام می‌پردازم. در اوت ۲۰۱۰ به‌عنوان یک مسافر عادی در دمشق حضور داشتم. هیچ ارتباطی با رژیم بشار اسد یا گروه‌های مخالف نداشتم؛ تنها بازدیدکننده‌ای بودم که در خیابان‌های شهر قدم می‌زدم و به ویترین مغازه‌ها نگاه می‌کردم. ناگهان، در یکی از خیابان‌های اصلی، توسط افرادی ناشناس ربوده شدم. بدون هیچ توضیحی، به‌طرزی وحشیانه مورد ضرب‌وشتم قرار گرفتم و به ساختمانی متروکه و ویران منتقل شدم. یک شبانه‌روز در آنجا شکنجه شدم؛ لح...

گرگها در لباس میش

Image
گرگها در لباس میش تاریخ فلسطین و صهیونیسم گواه زنده‌ای بر این حقیقت تلخی است. از همان روزهایی که اولین‌ مهاجران یهودی به بهانه کار و زندگی بهتر به فلسطین آمدند، بذر فریب و اشغال در سادگی و اعتماد مردم این سرزمین کاشته شد، فلسطینی‌ها که قرن‌ها در صلح و همزیستی با همسایگان خود زندگی کرده بودند، نمی‌دانستند که این مهمانان تازه از راه رسیده، برنامه‌ای فراتر از زندگی عادی دارند؛ برنامه‌ای که بعدها جهان را با نام «صهیونیسم» تکان داد. در آغاز قرن بیستم، امواج مهاجرت سازمان‌یافته یهودیان از اروپا به فلسطین، با حمایت آشکار بریتانیای کبیر، آغاز شد. زمین‌ها با حیله و فشار خریداری یا مصادره می‌شدند و در پشت چهره‌های آرام و وعده‌های دوستی، نقشه‌ای برای تغییر ساختار جمعیتی و تسلط کامل بر کشور نهفته بود. باور ساده‌ فلسطینی‌ها مبنی بر اینکه «همسایه، همسایه است به بزرگترین فرصت برای گرگ‌های سیاست و استعمار تبدیل شد. سال ۱۹۴۸ نقطه عطفی در این تاریخ بود: تأسیس رسمی اسرائیل، همراه با فاجعه «نکبت»، که طی آن بیش از ۷۰۰۰۰۰ فلسطینی از خانه‌های خود رانده شدند. از آن روز به بعد، گرگ شر دیگر نمی‌توانست پنهان شود...

سرنگونی یا بقا؛انتخاب بین دو خطر

Image
 سرنگونی یا بقا؛انتخاب بین دو خطر در سال‌های اخیر، بحث‌ها بر سر سرنوشت نظام ایران دائماً بین دو دیدگاه متضاد تقسیم شده است: یک گروه، بدون توجه به عواقب، خواستار برچیده شدن فوری آن است؛ گروه دیگر، با وجود رد شدید سیاست‌های سرکوبگرانه رژیم، از این می‌ترسد که فروپاشی ناگهانی آن، کشور را به هرج و مرج و سلطه خارجی بکشاند. برخلاف تصور رایج، دیدگاه دوم نه در مورد دفاع از رژیم، بلکه در مورد حفظ موجودیت و امنیت ملی آن است. تاریخ مدرن مملو از نمونه‌های غم‌انگیز انقلاب‌های شتاب‌زده است: عراق پس از صدام، لیبی پس از قذافی و افغانستان پس از اشرف غنی. در این سه کشور، مردم در ابتدا به امید آزادی به خیابان‌ها آمدند، اما فقدان یک ساختار جایگزین مستقل و مردمی منجر به افتادن سرنوشت آنها به دست قدرت‌های خارجی و گروه‌های متحد شد. در چنین سناریویی، فروپاشی نظام ایران بدون یک برنامه  واقع‌بینانه ملی می‌تواند فرصتی بی‌نظیر برای صهیونیسم و ​​سایر نیروهای مداخله‌گر ایجاد کند که نه آزادی مردم ایران و نه حاکمیت ملی را در اولویت قرار می‌دهند. پیامدهای این روند احتمالاً غارت منابع، تجزیه سرزمینی و بی‌ثباتی ...

وقتی کمک‌های غذایی، طعمهٔ مرگ می‌شوند

Image
 وقتی کمک‌های غذایی، طعمهٔ مرگ می‌شوند در جهانی که از کرامت انسان دم می‌زند، نهادهایی که نام «حقوق بشر» را یدک می‌کشند، تماشاگر کشتار سیستماتیک مردمفلسطین‌اند. جنایتی که نه در خفا، که در مقابل چشم میلیون‌ها انسان صورت می‌گیرد. اما سکوت همچنان ادامه دارد. نه‌تنها از سویدولت‌ها، بلکه از سوی سازمان‌هایی که باید در صف اول دفاع از انسانیت باشند. یکی از تلخ‌ترین و خجالت‌آورترین نمونه‌های اینهمدستی، نقش و سکوت سازمان ملل در برابر فاجعه‌ای‌ست که این روزها در غزه جریان دارد. در حالی‌که غزه ماه‌هاست تحت محاصره کامل است، آب، برق، دارو و غذا از مردم دریغ شده، و در شرایطی که کودکان از گرسنگی جانمی‌دهند، ارسال قطره‌چکانی کمک‌های غذایی، بیشتر به یک طعمه مرگ شبیه است تا اقدام بشردوستانه. چرا؟ چون بارها و بارهاصف‌های دریافت غذا، عمداً بمباران شده‌اند. بیش از ۸۰۰ انسان در صف کمک جان خود را از دست داده‌اند. سازمان ملل این رامی‌داند. دیده‌ بانانش حضور دارند. اما همچنان ساکت است. نه قطع‌نامه‌ای، نه اعتراض مؤثری، نه حتی صدای بلندی که فریاد بزند: «بس است!» چگونه ممکن است نهادی جهانی، که فلسفه وجودی‌اش صل...

آیا پناهگاهی امن‌تر و آرام‌تر از این وجود دارد؟

Image
آیا پناهگاهی امن‌تر و آرام‌تر از این وجود دارد؟ وقتی قلب انسان از دنیا و آدم‌ها خسته می‌شود، وقتی سکوت سنگین‌تر از فریاد است، وقتی حقیقت در میان نقاب‌ها گم می‌شود... خدا تنها جایی است که می‌توان بدون نقاب به آن رفت. در تمام دردها، در تمام ضعف‌ها، در تمام درماندگی‌ها... جایی که چشم‌ها بسته‌اند، اما قلب باز است. جایی که کلمات دیگر فقط کلمات نیستند، بلکه زمزمه روح هستند. وقتی پیشانی به زمین می‌رسد، قلب به آسمان نزدیک می‌شود... در این لحظات، نه زمان مهم است و نه مکان، نه قضاوتی وجود دارد، نه فریبی و نه ترحمی، فقط رحمت، فقط یک آغوش بی‌پایان. فقط تو و خدا، که همه چیز را می‌داند... در میان همه اینها، احساس عمیقی از امنیت، شنیده شدن و پذیرفته شدن به درگاهش  وجود دارد. 

چگونه جهان اسلام ملت‌هایش را تنها گذاشت؟

Image
چگونه جهان اسلام ملت‌هایش را تنها گذاشت؟ من هرگز از بیگانگان شکایت نمی‌کنم، زیرا درد من دیدن خنجرهایی است که از آستین آشنا بیرون کشیده می‌شوند.  در جهانی که ناماسلام را یدک می‌کشد، مردمانی هستند که زیر پرچم اسلام بی‌خانمان، گرسنه، آواره و قتل عام می‌.شود . قبل از اینکه از غرب شکایت کنم، قبل از اینکه انگشت اتهام را به سمت صهیونیسم و امپریالیسم نشانه بگیرم، از سکوت، خیانت وبی‌عملی جهان اسلام سخن می‌گویم. با من هر چه کرد، آن آشنا کرد….. و این اعتراف تلخ، آغاز روایت من است در این میان، نمونه‌های دردناک و افشاگرانه‌ای وجود دارد که به وضوح چهره واقعی جهان اسلام را نشان می‌دهد. فلسطین، روهینگیا،یمن و افغانستان چهار نمونه برجسته از مردمی هستند که قربانی شعارهای پوچ، سیاست‌های بی‌وجدان و خیانت آشکار شده‌اند. آنها آینه‌هایی هستند که نه دشمنان خارجی، بلکه بی‌تفاوتی برادران مسلمانشان را به تصویر می‌کشند یکی از نمونه‌های برجسته‌ای که چهره واقعی جهان اسلام را آشکار می‌کند، فلسطین است. بسیاری از کشورهای اسلامی سال‌ها  از گروه‌هایی مانند حماس حمایت مالی و نظامی می‌کردند، اما در عمل، این حمایت...

نگاهی به پشت صحنه بحران خاورمیانه

Image
 آگاهی حقیقی؛ نگاهی به پشت صحنه بحران خاورمیانه یک فرد آگاه قبل از انتقاد از دیگران، ابتدا به خود نگاه می‌کند. او ابتدا اشتباهات خود را می‌شناسند و می‌پذیرند و سپس درباره دیگران صحبت می‌کند. این اصل ساده اما عمیق، کلید درک بسیاری از پیچیدگی‌های خاورمیانه امروز است. در زمانی که جهان به درستی به غرب نگاه می‌کند و از سیاست‌ها و جنایات آن انتقاد می‌کند، نباید فراموش کنیم که کشورهای خاورمیانه نیز در بسیاری از فجایع انسانی شریک و همدست هستند. نسل‌کشی فلسطین، قتل عام روهینگیا، ویرانی افغانستان، یمن و سایر کشورها، همگی نتیجه ناکارآمدی، منفعت‌طلبی و درگیری‌های داخلی و منطقه‌ای است. این واقعیت تلخ، ما را با چالش‌های اساسی روبرو می‌کند: نادیده گرفتن واقعیت، راه اصلاح نیست.اگر حاضر به دیدن و پذیرش اشتباهات خود نباشیم، هرگونه انتقادی از بیرون بی‌اثر و گاهی حتی مخرب خواهد بود. مسئولیت تغییر از درون آغاز می‌شود.اصلاحات واقعی زمانی امکان‌پذیر است که هر جامعه، هر کشور و هر گروهی صادقانه و شجاعانه از درون خود شروع کند و با اشتباهات خود روبرو شود. برای مثال: وقتی صهیونیسم جنایتکار است ،  و آشکار...

مارک کارنی پاسخی قدرتمند به سال‌های خاکستری ترودو

Image
چرا مارک کارنی پاسخی قدرتمند به سال‌های خاکستری ترودو است؟ در طول تاریخ سیاسی، رهبرانی بوده‌اند که با چهره‌ای آرام و صدایی ملایم به قدرت رسیده‌اند. آنها امید را گسترش دادند و از وحدت و برابری سخن گفتند. اما در عمل، میراثی خاکستری و گاه مخرب از خود به جا گذاشتند. جاستین ترودو، نخست وزیر سابق کانادا، نمونه‌ای از چنین رهبری است. او در زمانی به قدرت رسید که کانادا مشتاق تغییر، عدالت و حکومتداری سالم بود. او با لبخند وارد شد، اما آنچه از خود به جا گذاشت، اقتصادی در حال فروپاشی، بحران مسکن، سطح بالای بدهی و جامعه‌ای خسته و ناامن بود. ترودو در ابتدا به عنوان چهره‌ای امیدوارکننده دیده می‌شد: جوان، مدرن و مردی که شعارهای چشمگیری در مورد حقوق بشر، محیط زیست و آشتی با مردم بومی سر می‌داد. اما سیاست اجازه لبخند نمی‌دهد. اقتصاد با لبخند رشد نمی‌کند. جوانان با سخنرانی خانه نمی‌خرند. در دوران تصدی او، قیمت مسکن در شهرهای بزرگ دو برابر شد. کانادا به یکی از بدهکارترین کشورهای صنعتی تبدیل شده است. سیاست مهاجرتی نامشخص، سیستم تأمین اجتماعی را تحت فشار زیادی قرار داد. این امر منجر به کاهش رشد اقتصادی و از...