آیا بیداری مردم ایران کافیست؟
آیا بیداری مردم ایران کافیست؟
سی و یک سال است که جمهوری اسلامی، مردم ایران راچشم بسته و بیپرسش به دنبال خود میکشاند. اما امروز، بخشی از همان مردم با چشمانی باز، به خیابانها آمدهاند. همانهایی که دیروز با فریاد «ما اهل کوفه نیستیم، امام تنها بماند» و شعارهایی از این جنس، خیابانها را پر میکردند.
اکنون پرسش اینجاست:
آیا این حرکتهای تازه، پیرو رهبری مشخصاند؟
آیا کسی چون میرحسین موسوی، که خود سالها بخشی از همین نظام بوده، توان رهبری دارد؟
چه شده که کسانی که تا دیروز در دل همین ساختار بودند، اکنون از آن جدا شدهاند؟
مگر نه اینکه محمد خاتمی هم رئیسجمهور همین نظام بود؟ چه تغییری در زندگی مردم ایجاد کرد؟
چه تفاوتی میان احمدینژاد و موسوی وجود دارد، جز در شیوه و ظاهر؟
همین پدر و مادرهایی که روزی فرزندانشان را به بسیج
می فرستادند با این اندیشه که «در راه امام شهید شوند»، حال خود در برابر همان سیستمی ایستادهاند که زمانی آن را مقدس میدانستند.
اما در پاسخ به این تغییر موضع، حاکمیت طبق معمول، تقصیر را به گردن آمریکا و غرب میاندازد. نمیخواهد بپذیرد که این خود مردم ایراناند که از درون برخاستهاند، نه از تحریک بیگانگان، بلکه از عمق سالها سرکوب، فقر، تبعیض، و دروغ است.
ولی اکنون اگر مردم میخواهند راهی نو باز کنند، باید با آگاهی و احتیاط قدم بردارند. نباید فرزندانشان را قربانی کنند؛ نباید به دنبال کسانی بروند که سالها بخشی از همین سیستم فاسد بودهاند و حالا که جای پایشان سست شده، ژست حمایت از مردم را گرفته اند».
ملت ایران، که سالهاست بازیهای سیاسی را تجربه کرده و زخمهایش را دیده، دیگر نباید ساده و احساساتی تصمیم بگیرد. هیچ اقدام بزرگی بدون اندیشه، برنامه و رهبری واقعی به نتیجه نمیرسد. رهایی از این نظام، بسیار دشوارتر از فروپاشی رژیم پهلویست.
مردم باید متحد و منسجم باشند تا بتوانند نیرویی واقعی برای تغییر ایجاد کنند، نیرویی که بتواند حتی ارتشی را که سالها در قفس سرکوب گرفتار بوده، به خود جذب کند. تنها با همبستگی است که میتوان بسیج و لباسشخصیها را از حمله به مردم بازداشت؛ تنها با اتحاد است که میتوان جلوی آنها را گرفت که از بام خانهها مردم را به پایین پرتاب نکنند
Comments